Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «پارسینه»
2024-05-09@01:29:35 GMT

۵ داستان کوتاه انگلیسی با ترجمه فارسی

تاریخ انتشار: ۳۰ مرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۰۳۱۵۲۳

۵ داستان کوتاه انگلیسی با ترجمه فارسی

cowboy

A cowboy rode into town and stopped at a saloon for a drink. Unfortunately, the locals always had a habit of picking on strangers. When he finished his drink, he found his horse had been stolenHe went back into the bar, handily flipped his gun into the air, caught it above his head without even looking and fired a shot into the ceiling.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

“Which one of you sidewinders stole my horse?!?!? ” he yelled with surprising forcefulness. No one answered. “Alright, I’m gonna have another beer, and if my horse ain’t back outside by the time I finish, I’m gonna do what I done in Texas! And I don’t like to have to do what I done in Texas! “. Some of the locals shifted restlessly. The man, true to his word, had another beer, walked outside, and his horse had been returned to the post. He saddled up and started to ride out of town. The bartender wandered out of the bar and asked, “Say partner, before you go… what happened in Texas?” The cowboy turned back and said, “I had to walk home

گاوچران

گاوچرانی وارد شهر شد و برای نوشیدن چیزی ، کنار یک مهمان‌خانه ایستاد . بدبختانه ، کسانی که در آن شهر زندگی می‌کردند عادت بدی داشتند که سر به سر غریبه‌ها می‌گذاشتند . وقتی او (گاوچران ) نوشیدنی‌اش را تمام کرد ، متوجه شد که اسبش دزدیده شده استاو به کافه برگشت ، و ماهرانه اسلحه‌ اش را در آورد و سمت بالا گرفت و بالای سرش گرفت بدون هیچ نگاهی به سقف یه گلوله شلیک کرد . او با تعجب و خیلی مقتدرانه فریاد زد : « کدام یک از شما آدم‌های بد اسب منو دزدیده؟!؟! » کسی پاسخی نداد . « بسیار خوب ، من یک آب جو دیگه میخورم ، و تا وقتی آن را تمام می‌کنم اسبم برنگردد ، کاری را که در تگزاس انجام دادم انجام می‌دهم ! و دوست ندارم آن کاری رو که در تگزاس انجام دادم رو انجام بدم! » بعضی از افراد خودشون جمع و جور کردن . آن مرد ، بر طبق حرفش ، آب جو دیگری نوشید، بیرون رفت ، و اسبش به سرجایش برگشته بود . اسبش رو زین کرد و به سمت خارج از شهر رفت . کافه چی به آرامی از کافه بیرون آمد و پرسید : هی رفیق قبل از اینکه بری بگو ، در تگزاس چه اتفاقی افتاد ؟ گاوچران برگشت و گفت : مجبور شدم پیاده برم خونه.

 

 

 

The lump of gold

Paul was a very rich man, but he never spent any of his money.

He was scared that someone would steal it.

He pretended to be poor and wore dirty old clothes.

People laughed at him, but he didn’t care.

He only cared about his money.

One day, he bought a big lump of gold.

He hid it in a hole by a tree.

Every night, he went to the hole to look at his treasure.

He sat and he looked.

‘No one will ever find my gold!’ he said.

But one night, a thief saw Paul looking at his gold.

And when Paul went home, the thief picked up the lump of gold, slipped it into his bag and ran 

away!

The next day, Paul went to look at his gold, but it wasn’t there.

It had disappeared!

Paul cried and cried!

He cried so loud that a wise old man heard him.

He came to help.

Paul told him the sad tale of the stolen lump of gold.

‘Don’t worry,’ he said.

‘Get a big stone and put it in the hole by the tree.’

‘What?’ said Paul.

‘Why?’

‘What did you do with your lump of gold?’

‘I sat and looked at it every day,’ said Paul.

‘Exactly,’ said the wise old man.

‘You can do exactly the same with a stone.’

Paul listened, thought for a moment and then said, ‘Yes, you’re right. I’ve been very silly. I 

don’t need a lump of gold to be happy!’

  

تکه ی طلا

پاول مرد بسیار ثروتمندی بود اما هیچ وقت از پولهایش خرج نمی کرد.

او می ترسید که کسی آن را بدزدد.

وانمود می کرد فقیر است و لباسهای کثیف و کهنه می پوشید.

مردم به او می خندیدند ولی او اهمیتی نمی داد.

او فقط به پولهایش اهمیت می داد.

روزی یک تکه بزرگ طلا خرید.

آن را در چاله ای نزدیک یک درخت مخفی کرد.

هر شب کنار چاله می رفت تا به گنجش نگاه کند.

می نشست و نگاه می کرد.

می گفت: «هیچکس نمی تونه طلای منو پیدا کنه!»

اما یک شب دزدی پاول را هنگام نگاه به طلایش دید.

و وقتی پاول به خانه رفت دزد تکه ی طلا را برداشت، آن را درون کیسه اش انداخت و فرار کرد!

روز بعد، پاول رفت تا طلایش را نگاه کند اما طلا آنجا نبود.

ناپدید شده بود!

پاول شروع به داد و بیداد و گریه و زاری کرد!

صدایش آنقدر بلند بود که پیرمرد دانایی آن را شنید.

او برای کمک آمد.

پاول ماجرای غم انگیز تکه طلای به سرقت رفته را برایش تعریف کرد.

او گفت: «نگران نباش.»

«سنگ بزرگی بیار و توی چاله ی نزدیک درخت بذار.»

پاول گفت: «چی؟»

«چرا؟»

«با تیکه طلات چیکار می کردی؟»

پاول گفت: «هر روز میشستم و نیگاش می کردم.»

پیرمرد دانا گفت: «دقیقا».

«می تونی دقیقا همین کارو با یه سنگ هم بکنی.»

پاول گوش داد و کمی فکر کرد و بعد گفت: «آره راست میگی. چقدر نادون بودم. من واسه خوشحال بودن نیازی به تیکه طلا ندارم که!»

 

 

 

Mr. robinson never Went to a dentist

Mr. robinson never Went to a dentist, because he Was afraid.

but then his teeth began hurting a lot, and he went to a dentist.

The dentist did a lot of work in his mouth for a long time.

On the last day Mir Robinson Said to him: “How much is all this Work going to cost?”

The dentist said,: “Twenty-five pounds,”

but he did not ask him for the money.

After a month Mir Robinson phoned the dentist and said: “You haven’t asked me for any money for 

your Work last month.”

“Oh,” the dentist answered, “I never ask a gentleman for money.”

“Then how do you live?”Mr Robinson asked.

“Most gentlemen pay me quickly,” the dentist said, “but Some don’t.

I wait for my money for two months, and then I say, “That man isn’t a gentleman,” and then I ask 

him for my money”

 

آقای رابینسون به دلیل ترس، تا به حال پیش دندان پزشک نرفته بود.

اما روزی دندانش به شدت درد گرفت و او پیش یک دندان پزشک رفت.

برای مدت زیادی دندان پزشک روی دندانش کار کرد.

روز آخر، آقای رابینسون به دندان پزشک گفت: “دستمزد تمامی این کارهای شما چقدر است؟”

دندان پزشک گفت: “۲۵ پوند می شود.”

اما او از آقای رابینسون تقاضای پول نکرد.

یک ماه بعد، آقای رابینسون با دندان پزشک تماس گرفت و گفت: “شما دستمزد ماه گذشته ی خود را نگرفته اید.”

دندان پزشک پاسخ داد: “آه، من هرگز از انسانهای نجیب دستمزد نمی گیرم.”

آقای رابینسون پرسید: “پس چطور زندگی خود را اداره می کنید؟”

دندان پزشک گفت: “بیشتر انسانهای شریف پول من را به سرعت پرداخت می کنند، اما برخی نه.

من دو ماه برای دریافت پولم صبر می کنم و بعد از آن می گویم: “آن مرد نجیب نیست و از او درخواست پول می کنم.”

  

 

 Harry's Feet

One of Harry’s feet was bigger than the other. “I can never find boots and shoes for my feet,” 

he said to his friend Dick.

“Why don’t you go to a shoemaker?” Dick said. “A good one can make you the right shoes.”

“I’ve never been to a shoemaker,” Harry said. “Aren’t they very expensive?”

“No,” Dick said, “some of them aren’t. There’s a good one in our village, and he’s quite cheap. 

Here’s his address.” He wrote something on a piece of paper and gave it to Harry.

Harry went to the shoemaker in Dick’s village a few days later, and the shoemaker made him some 

shoes.

Harry went to the shop again a week later and looked at the shoes. Then he said to the shoemaker 

angrily, “You’re a silly man! I said, “Make one shoe bigger than the other,” but you’ve made one 

smaller than the other!”

 

پاهای هری

یکی از پاهای هری از آن یکی بزرگتر بود. او به یکی از دوستانش به نام دیک گفت : من اصلا نمی توانم کفش و پوتینی اندازه پایم پیدا کنم.

 دیک گفت : چرا پیش یک کفش‌دوز نمی‌روی؟ یک کفش دوز خوب کفشی اندازه پاهایت می دوزد.

هری گفت : من تا به حال به کفش دوز مراجعه نکرده‌ام. خیلی گران نمی شود؟

دیک گفت : نه. بعضی از آنها گران نیستند. یک کفش دوز خوب و نسبتا ارزان در روستای ما هست. این هم آدرس اوست. دیک یک چیزهایی روی کاغذ نوشت و به هری داد. چند روز بعد هری به کفش دوزی روستای دیک رفت و کفشی برای او دوخت.

هفته بعد هری دوباره به مغازه رفت و به کفشهایش نگاه کرد. بعد با عصبانیت به کفش دوز گفت : تو احمقی! من گفتم : کفشی بدوز که یک لنگه‌اش بزرگتر از دیگری باشد اما تو یکی را کوچکتر از دیگری دوختی.

 

 

  

Frogs

A group of frogs were traveling through the Woods.

Two of them fell into a deep pit.

When the other frogs saw how deep the pit Was, they told the two frogs that they Were as good as 

 dead.

The two frogs ignored the comments and tried to jump up out of the pit with all their migh.

Finally, one of the frogs took heed to what the other frogs Were Saying and gave up.

He fell down and died.

The other frog continued to jump as hard as he could.

Once again, the crowd of frogs yelled at him to stop the pain and just die.

He jumped even harder and finally made it out.

When he got out, the other frogs said: “Did you not hear us?”

The frog explained to them that he was deaf.

He thought they were encouraging him the entire time.

This Story teaches two lessons.

There is power of life and death in the tongue.

encouraging word to someone Who is down can lift them up and help them make it through the day.

A destructive Word to Someone who is down can be What it takes to kill them.

So, be careful of What you say.

 

گروهی از قورباغه ها، در حال عبور از جنگل بودند.

دو تا از قورباغه ها، داخل گودال بزرگی افتادند.

هنگامی که قورباغه های دیگر متوجه شدند که گودال چقدر عمیق است، به دو قورباغه ی دیگر گفتند که آنها دیگر می میرند.

آن دو قورباغه، توجهی به صحبتهای آنها نکردند و تلاش نمودند تا با همه ی توانشان از گودال به بیرون بپرند.

سرانجام، یکی از آن دو قورباغه به آنچه دیگر قورباغه ها می گفتند عمل کرد و دست از تلاش برداشت.

او به زمین افتاد و مرد.

قورباغه ی دیگر تا جایی که توان داشت برای بیرون پریدن، به تلاش خود ادامه داد.

بار دیگر، بسیاری از قورباغه های دیگر با فریاد کشیدن از او خواستند که دست از رنج کشیدن بردارد و بمیرد.

او حتی با شدت بیشتری پرید و سر انجام بیرون آمد.

وقتی بیرون آمد، قورباغه های دیگر گفتند: “آیا صدای ما را نمی شنیدی؟”

قورباغه به آنها توضیح داد که وی ناشنوا بوده است.

او فکر می کرد، در تمام این مدت آنها او را تشویق می کردند.

این داستان، دو درس را می آموزد.

قدرت مرگ و زندگی در زبان است.

استفاده از یک واژه ی دلگرم کننده در مورد کسی که غمگین است می تواند باعث پیشرفت وی شود و کمک کند که فرد در طول روز سرزنده بماند.

استفاده از یک واژه ی مخرب در مورد کسی که غمگین است می تواند موجب مرگ وی شود.

بنابراین، مواظب آنچه می گویید باشید.

 

منبع: بیتوته

منبع: پارسینه

کلیدواژه: داستان کوتاه داستان کوتاه انگلیسی ترجمه فارسی سبک زندگی پارسی خبر دندان پزشک قورباغه ها کفش دوز ی دیگر

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.parsine.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارسینه» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۰۳۱۵۲۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

چگونه از کلاس خصوصی زبان انگلیسی نتیجه بگیریم؟

هر روز که می‌گذرد، افراد بیشتری تمایل به استفاده از خدمات کلاس خصوصی زبان انگلیسی برای رسیدن به بهترین نتیجه پیدا می‌کنند. در واقع نتایج حاصل شده تا به امروز سبب می‌شود که افراد بیشتری تمایل به استفاده از این کلاس‌ها داشته باشند. استفاده از هنر معلم خصوصی برای بهبود مهارت‌های زبانی مثل صحبت کردن همانند افراد نیتیو از نظر زمانی و هزینه به‌صرفه‌تر از کلاس‌های عمومی و دوره‌های از پیش ضبط شده است. در این مطلب می‌خواهیم با راهکارهایی چون مدیریت زمان، استفاده از نرم‌افزارهای آموزشی چون Duolingo و حضور فعال بهترین نتیجه را به دست آورید.

انتخاب مدرس باتوجه‌به هدف و نیاز

نیاز افراد متفاوت در زمینه یادگیری زبان انگلیسی به صورت کلاس خصوصی زبان انگلیسی با یکدیگر متفاوت است. به‌عنوان‌مثال ممکن است فردی برای مهاجرت نیاز به کسب نمره قبولی 70 از 90 در آزمون PTE داشته باشد، در مقابل فرد دیگری برای مهاجرت و پذیرش دانشگاه نیاز به نمره قبولی 7 آیلتس داشته باشد. این دو فرد نیازهای متفاوتی دارند و باید براساس آزمون، نمره مورد نیاز و زمانی که دارند، بهترین مدرس را انتخاب کنند.

همچنین در انتخاب مدرس حتما در رابطه با منابع آموزشی بپرسید و منابع آموزشی را نیز بررسی کنید. علاوه‌بر این، پیشنهاد می‌کنیم که هزینه را اولویت اول انتخاب قرار ندهید. دستمزد مدرس‌ها معمولا براساس تجربه و مهارت آن‌ها مشخص می‌شود. در نتیجه مدرس‌هایی که دستمزد پایینی دریافت می‌کنند، ممکن است تجربه کافی نداشته باشند. البته این موضوع را علاوه‌بر قیمت، با بررسی نظرات درج شده در پروفایل مدرس تعیین کنید.

پیشنهاد ما برای انتخاب مدرس مناسب کلاس خصوصی انگلیسی کمک گرفتن از پلتفرم‌های کلاس خصوصی ازجمله موارد زیر است:

VIPKid؛ پلتفرمی برای آموزش زبان انگلیسی به کودکان Italki؛ سایت آموزش زبان‌های متفاوت با تنوع مدرس بالا Preply؛ سایت آموزش زبان انگلیسی بین‌المللی با امکان برگزاری جلسه آزمایشی رایگان Verbling؛ سایت آموزش زبان با تنوع اساتید بالا و پرداخت بین‌المللی استاد بانک؛ نخستین سایت برگزاری کلاس آموزش خصوصی زبان در ایران و تنوع مدرس زبان انگلیسی بالا

همچنین اگر می‌خواهید از خدمات سایت‌های جهانی برای آموزش زبان انگلیسی استفاده کنید، برای اطمینان می‌توانید از اطلاعات سازمان The National Tutoring Association،The College Board و The Association of American Language Teachers بهره ببرید.

آمادگی پیش از کلاس؛ نکته‌ایی مهم برای تاثیرگذاری بهتر کلاس خصوصی زبان

آمادگی پیش از هر کلاسی در هر مبحثی یکی از نکات مهم برای افزایش بهره‌وری است. همچنین شما پیش از کلاس زمان کافی برای برطرف کردن نقاط ضعف خود دارند. به‌عنوان‌مثال اگر در مهارت گفتاری مشکل دارید و نمی‌توانید برای آزمون تافل مکالمه‌ای حرفه‌ای انجام دهید، پیشنهاد می‌کنیم کنار حل تمرین کتاب‌های کمک آموزشی از نرم‌افزارهای آموزشی مخصوص مکالمه چون HelloTalk استفاده کنید.

 این برنامه‌های آموزشی زبان به شما آمادگی بیشتری برای حضور در کلاس می‌دهد. در نتیجه از کلاس انگلیسی خود نتیجه بهتری خواهید گرفت.

اهمیت مهارت‌های یادگیری را جدی بگیرید

اگر شما یادگیرنده خوبی نباشید، بهترین استاد زبان خصوصی نیز نمی‌تواند برای شما کاری انجام دهد. در نتیجه در طول آموزش علاوه‌بر تمرکز روی یادگیری زبان، روی مهارت‌های یادگیری خود نیز کار کنید. به‌عنوان‌مثال توانایی حل مسئله در زمان کوتاه کمک‌ می‌کند تا شما بتوانید در صورت ایجاد مشکل در طول آزمون‌های زبان انگلیسی بتوانید مشکل خود را حل کنید.

همچنین نسبت به مدرس خود علاوه‌بر تفکر مثبت، تفکر انتقادی نیز داشته باشید. به‌عنوان‌مثال اگر احساس می‌کنید با کمک وبسایت‌های آموزشی چون Duolingo ممکن است به نتیجه بهتری دست پیدا کنید و مدرس از این امکان استفاده نمی‌کند، نظر خود را بیان کنید. همچنین می‌توانید برای تقویت مهارت‌های زبان چون خواندن از مدرس بخواهید که منابعی چون کتاب‌های زبان در سطح خودتان را معرفی کند. بدین‌گونه همگام با کلاس پیشرفت بیشتری را تجربه خواهید کرد.

تمرکز روی مباحث کلاس زبان؛ نقطه قوت برای رسیدن به نتیجه بهتر

بسیاری از افراد به محض ثبت‌نام در کلاس خصوصی زبان تصمیم می‌گیرند که کلاس‌های دیگری را نیز بگذارنند. این موضوع در مورد انسان‌ها کاملا طبیعی است و ذات یادگیرنده انسان معمولا فرد را به این سمت هدایت می‌کند.

به‌همین‌دلیل پیشنهاد می‌کنیم برای مدیریت زمان و رسیدن به نتیجه بهتر از آموزش خصوصی زبان انگلیسی تمرکز خود را روی کلاس خود بگذارید و بیشتر وقتتان را به این موضوع اختصاص دهید که به نتیجه دلخواه دست پیدا کنید. در مقاله How to Get the Most Out of Your Private English Tutor نکات دیگری از نظر یادگیری برای رسیدن به نتیجه بهتر بیان شده است.

بازخورد گرفتن؛ نکته‌ای مهم برای اطمینان از مسیر درست

براساس یکی از نکاتی که در مقاله 10 Tips for Making the Most of Your Private English Lessons  مطرح شده است، در طول مسیر یادگیری زبان به صورت خصوصی باید همواره از میزان یادگیری خود بازخورد بگیرید. به‌عنوان‌مثال اگر در جلسه اول در مهارت‌های شنیداری زبان یا لیسنینگ مشکل داشتید، پیشنهاد ما به شما این است که فیلم زبان اصلی‌ای را ببینید و مهارت شنیدن خودتان را بسنجید.

البته توجه کنید که فیلم باید در سطح شما باشد. بدین گونه به مرور متوجه خواهید شد که تا چه حد پیشرفت کرده‌اید. اگر در طول آموزش پیشرفتی حاصل نشده است، این موضوع را با مدرس خود مطرح کنید، بهتر است در صورت عدم پیشرفت راه‌حلی برای این موضوع پیدا شود. درغیر‌این‌صورت بهره‌وری کلاس زبان خصوصی کاهش پیدا می‌کند.  

استاد بانک؛ سایت آموزش خصوصی زبان با اساتید مجرب

اگر به دنبال انتخاب یکی از بهترین استاد زبان انگلیسی برای برگزاری کلاس خصوصی هستید؛ استادبانک با فیلترهایی که برای اساتید خود درنظر گرفته است، به شما کمک می‌کند. همچنین شما در استاد بانک می‌توانید درخواست معلم خصوصی به صورت حضوری را در شهر خود ثبت کنید. همچنین امکان برگزاری یک جلسه آزمایشی برای پرسیدن سوالات اولیه چون کتاب‌هایی درسی که مدرس برای آموزش نوشتن، خواندن، گرامر زبان انگلیسی و مکالمه استفاده می‌کنند، وجود دارد.

 

انتهای رپرتاژ آگهی/

دیگر خبرها

  • آسترازنکا واکسن کرونای خود را از بازار جمع می‌کند
  • سهم سازمان سینمایی از نمایشگاه کتاب
  • سهم انجمن سینمای جوانان ایران و سازمان سینمایی از نمایشگاه کتاب
  • «باران کوثری» سه داستان کوتاه را برای نابینایان روایت کرد
  • سهم انجمن سینمای جوانان ایران از نمایشگاه کتاب
  • چگونه از کلاس خصوصی زبان انگلیسی نتیجه بگیریم؟
  • نحوه پرورش میلیون‌ها قورباغه غول پیکر گوشتی توسط کشاورزان تایلندی (فیلم)
  • آیلتس چیست؟
  • مصحف شریف « قرآن مبارک » چه ویژگی‌هایی دارد؟
  • ترجمه «لویناس، مکتب فرانکفورت و روانکاوی» چاپ شد